سیدحسن اسماعیلپور، متولد 1360 بهشهر و فارغالتحصیل رشته گرافیک است. او در برنامههای زیاد و متفاوتی گویندگی کرده است!
عابران سپیده، رو موج ما بمون، شباشب، برگ برنده، یک سوال علمی، خط و ربط و… .
او میگوید: از اسفند 79 به عنوان بازیگر وارد رادیو شدم. کمی که گذشت نویسندگی، گویندگی، کارگردانی نمایش و چند کار دیگر را مزهمزه کردم و در حال حاضر گوینده شبکه جوان هستم.
سیدحسن اسماعیلپور که خود یک گوینده رادیو است چقدر به رادیو گوش میدهد؟
من چه هنگامی که در منزل مشغول انجام دادن کارهایم هستم و چه زمانی که در ماشین یا محل کار هستم رادیو گوش میدهم، آن هم شبکه رادیویی جوان را.
چرا؟
چون سر سفره خودمانی این شبکه لقمه نانی میخورم.
الان در این شبکه چه برنامههایی در حال تولید و پخش دارید؟
برنامه روزانه و روتین من 2 تاست. «تیتر داغ ورزشی» که صبحها از شنبه تا چهارشنبه پخش میشود و دیگری بعدازظهرها به مدت نیم ساعت غیرمعمولی میشوم. «معمولی نیست» برنامهای از گروه جوان و اندیشه است که هر روز پخش میشود. «شباشب» و مسابقه برگ برنده و خط و ربط هم از برنامههایی است که تکلیف 7 روز هفته کاری من در شبکه جوان را مشخص میکند.
با این همه برنامه وقت میکنید تلویزیون تماشا کنید؟
خبرها را هر شب دنبال میکنم و اگر فرصتی شد قسمتهای اول سریالها را هم میبینم.
فقط قسمت اول؟ چرا؟
چون آخر سریالها را میتوانی حدس بزنی. یا به هم میرسند یا از هم دور میشوند یا یکی از زندان بیرون میآید یا یکی دیگر به زندان میرود… .
از میان برنامههایی که تاکنون گویندگی کردهاید به کدام برنامه علاقه بیشتری دارید؟
زمانی که در مرکز مازندران بودم، سقف آرزوهای هر گویندهای، اجرای برنامه تابستانی گلبانگ ساحل بود. به این برنامه علاقه زیادی داشتم و 3 سال گوینده آن بودم، اما در شبکه جوان، با توجه به تنوع برنامهها به برنامه ورزشی تیتر داغ و برنامه چالشی معمولی نیست بسیار علاقهمندم. همینطور برنامههای روی موج ما بمون و برگ برنده و خط و ربط به خاطر چاشنی طنزی که دارد را بسیار میپسندم.
شما طنز رادیویی را چگونه تعریف میکنید؟
طنز، بیانی انتقادی و هنرمندانه در نمایش کژیها و ناراستیهاست که از خنده مخاطب آغاز میشود و تا پبرانگیختن اندیشه مخاطب امتداد مییابد.
در نخستین هماندیشی طنز رادیویی که با حضور هنرمندان و صاحبنظران در اردیبهشت ماه در تهران برگزار شد آقای صوفی معاون صدای رسانه ملی، طنز را اینگونه تعریف و تشریح کردند:
طنز یکی از قویترین و کارآمدترین ساختارهای بیان ادبی و هنری است که از گذشتههای دور تا امروز در
بسترهای متفاوت فرهنگی و اجتماعی، در کار ساماندهی ارتباطات میان فردی و گروهی بشر بوده است. طنز، از سوی قرابتی نزدیک با فکاهه و کمدی، شوخی و مطایبه و هزل و نیز بذلهگویی دارد. از سوی دیگر، طنز با آنچه در ادبیات ما با عنوان هجو و ریشخند شناخته شده است نیز مرتبط است. طنز را میتوان بیان شاد و نشاط آور ناملایمات، دشواریها و تیرگیها با هدف برانگیختن توجه انتقادی مخاطبان دانست.
گویندگی را چطور انتخاب کردید؟
اوایل همینطوری. کار اصلی من بازیگری رادیو بود، اما از آنجا که خیلی پرحرف بودم و هستم و خواهم بود، دیدم کجا بهتر از پشت میکروفن که وقتی برایت باز میشود، میگوید هر چه میخواهد دل تنگت بگو. به قول سعدی:
زبان در دهان ای خردمند چیست؟
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهر فروش است یا پیلهور
از شوخی گذشته، وقتی به این باور میرسی که با حرف زدن میتوانی با آدمهای زیادی ارتباط برقرار کنی و به آنها انرژی مثبت بدهی، آن وقت است که این کار برایت مقدس میشود. برای دوام و ماندگاری این ارتباط دوستانه باید خوب ببینی، خوب بخوانی، خوب گوش کنی و خوب هم حرف بزنی تا مخاطب به صداقتت ایمان پیدا کند و حرفهایت را حتی اگر 10 سال اختلاف سن هم داشته باشی از تو بپذیرد.
گوینده در رادیو، مثل مجری تلویزیون، ابزار زیادی ندارد. ما فقط صدا را داریم که همه حسها را باید با آن
منتقل کرد. گریه، خنده، شادی، ناراحتی و هزار مدل احساس دیگر را… .
اما در تلویزیون دست، پا، چشم، ابرو، فرم صورت، حرکت سر، همه در کنار صدا میشوند ابزار لازم برای ارتباط با بیننده که ما گویندههای رادیو، به خاطر نداشتن آنها، کارمان سخت است.
یک گوینده با چه ابزاری میتواند شخصیت خودش را ابراز کند؟
برای این کار چند نکته لازم و ضروری است: طبیعی بودن، سرزنده بودن، دوست بودن با شنونده، انعطافپذیری و خلاقیت. گوینده باید دارای بیان خوبی باشد. بیان یعنی سلامت اندامهای گفتاری و دیگری درک درست از بیان.
گویندهای هنگام اذان با یک صدای محزون میگوید: به لحظات ملکوتی اذان نزدیک میشویم… .
کلمه ملکوت یعنی باز شدن درهای آسمان برای پذیرش دعا. این اتفاق خوب و بزرگی است. پس چرا آن را با صدای غمانگیز و محزون اعلام میکنیم.
در مورد تازهواردهای رادیو، آنهایی که به عنوان گوینده در شروع راه هستند، نظری ندارید؟
چرا، اتفاقا جدی گرفتن توانمندیهای نیروهای تازهنفس باعث میشود که بتوانند خلاقیت خودشان را بروز بدهند و دنبال یادگیری بروند. اگر اطلاعات لازم را به آنها بدهیم، در آینده مجموعه قویتری خواهیم داشت. کسانی که میخواهند وارد رادیو بشوند باید تا آنجا که ممکن است برای شنوندگان خود وقت صرف کنند. اگر طاقت سختی ندارند، وارد این حوزه نشوند.
بهتر است هنگام اجرا دنبال پیدا کردن راههای جدیدی برای برقراری ارتباط با شنوندگان باشند. این کار مهمی است که باید انجام دهند. زبان معیار در رسانه ملی را به خوبی بشناسند. در همه اجراها عفت کلام را رعایت کنند و از استعمال کلمات زشت و توهینآمیز نسبت به افراد دوری کنند. الفاظ زشت، و ینده را در نظر مخاطب بیمقدار و خوار میسازد.
تواضع را پیشه کار خود قرار دهند و هرگز دچار غرور و خودپسندی نشوند. گوینده رادیو باید نسبت به تلفظ واژهها حساس باشد و توانایی تلفظ صحیح واژهها را داشته باشد. در گزینش کلمهها، علاوه بر معنا، به احساس و روح آنها نیز توجه کند و دیگری عشق است. برای رسیدن به گویندگی مطلوب بهترین انگیزه و بهترین وسیله و بهانه، عشق است.
سردفتر عالم معانی عشق است
سر بیت قصیده جوانی عشق است
ای آن که نداری خبر از عالم عشق
این نکته بدان که زندگانی عشق است
انتهای این عشق کجاست؟
دنیای اجرا پایان ندارد.
همیشه باید رشد کرد و عرصههای جدید را آزمایش کرد. متاسفانه ما یک مدرک گرفتهایم و با همین چند کلاس سواد، ادعایمان دنیا را کشته، در حالی که اجرا به رفتار، کردار و منش ما بستگی دارد.
یک برنامه هم شبها با صدای شما پخش میشود. درست است؟
بله، یک سوال علمی برنامهای است که هر شب ساعت 22 پخش میشود و از برنامههای دیگری که فراموش کردم عابران سپیده و رادیو همراه است که از شبکه جوان در حال تولید و پخش است.
و سخن پایانی:
هر چه آرزوی خوبه مال تو.
موضوع مطلب :