همین که یاد من کردی دمت گرم
همین که مرهم دردی دمت گرم
بسا رفتند و هرگز بر نگشتند
همین که باز می گردی دمت گرم
تو از باغ صفای سینه خود
برایم عشق آوردی دمت گرم
به کام تشنه ام در ظهر جوشان
چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم
میان این همه نا مردمی ها
مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم
میان دشت های عشق و امید
پی همدرد می گردی دمت گرم
به دشت نامرادی های دوران
به جنگ غم همآوردی دمت گرم
عزیزم بین غمهای دل من
همین که یاد من کردی دمت گرم
تو در گل واژه های ذوق شعرم
گل داد
پیرمرد لاغر و رنجور با دسته گلی بر زانو روی صندلی اتوبوس نشسته بوددختری جوان، روبه روی او، چشم از گل ها بر نمی داشت وقتی به ایستگاه رسیدند، پیرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفتمی دانم از این گل ها خوشت آمده است. به زنم می گویم که دادم شان به توگمانم او هم خوشحال می شود و دختر جوان دسته گل را پذیرفت و پیرمرد را نگاه کردکه از پله های اتوبوس پایین می رفت و وارد قبرستان کوچک شهر می شد
The strength of a man isn"t seen in the width of his shoulders It is seen in the width of his arms that encircle you قدرت و صلابت یه مرد در پهن بودن شونه هاش نیست بلکه در این هست که چقدر میتونی به اون تکیه کنی و اون میتونه تو رو حمایت کنه