سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل نوشته
درباره وبلاگ


همین که یاد من کردی دمت گرم همین که مرهم دردی دمت گرم بسا رفتند و هرگز بر نگشتند همین که باز می گردی دمت گرم تو از باغ صفای سینه خود برایم عشق آوردی دمت گرم به کام تشنه ام در ظهر جوشان چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم میان این همه نا مردمی ها مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم میان دشت های عشق و امید پی همدرد می گردی دمت گرم به دشت نامرادی های دوران به جنگ غم همآوردی دمت گرم عزیزم بین غمهای دل من همین که یاد من کردی دمت گرم تو در گل واژه های ذوق شعرم گل داد
پیوندها
لوگو
همین که یاد من کردی دمت گرم

همین که مرهم دردی دمت گرم

بسا رفتند و هرگز بر نگشتند

همین که باز می گردی دمت گرم

تو از باغ صفای سینه خود

برایم عشق آوردی دمت گرم

به کام تشنه ام در ظهر جوشان

چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم

میان این همه نا مردمی ها

مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم

میان دشت های عشق و امید

پی همدرد می گردی دمت گرم

به دشت نامرادی های دوران

به جنگ غم همآوردی دمت گرم

عزیزم بین غمهای دل من

همین که یاد من کردی دمت گرم

تو در گل واژه های ذوق شعرم

گل داد
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 22
  • بازدید دیروز: 21
  • کل بازدیدها: 155333

برای شنیدن آلبوم تازه سیروان خسروی با عنوان کنجکاوی برانگیزانه «ساعت 9» به خانه سیروان این ها در یکی از مجتمع های مسکونی شهرک غرب رفتیم، خانه ای که جلوی در ورودی شان، توی پاگرد، از یک پایه کی بورد به عنوان جاکفشی استفاده کرده اند، بیش تر نشان می دهد که یک خانواده گرم و به شدت صمیمی اند که 2 پسر موزیسین با اختلاف سنی خیلی کم- سیروان متولد 1361 و زانیار 64 ای است- دارند. برای شنیدن چند قطعه از آلبوم «ساعت 9» طبیعتا به اتاق سیروان می رویم، اتاقی که مشهور است به «استودیوی شخصی» سیروان که تمام تنظیم های مدرن او برای خواننده های دیگر- مثلا قطعه «وایسا دنیا»ی رضا صادقی- لابد با همان کی بورد ساده، کامپیوتر و سیستم استریوی ساده او در اتاقش انجام شده است. زانیار که شعر 4 قطعه از آلبوم تازه سیروان را گفته و آهنگسازی 2 ترانه را هم انجام داده، با سینی چایی و نسکافه پیش مان می آید تا بیش تر معلوم بشود چقدر رابطه آن ها شبیه به رابطه 2 برادر عادی یک خانواده صمیمی است که توی این چند سال به هیچ طریقی اجازه نداده اند روابط چرک و جاری در عرصه موسیقی بر آن ها و سطح سلیقه شان تأثیر بگذارد. از سیروان که می پرسیم از چه موقع با هم موسیقی کار می کردید، می گوید؛ «اگر منظورتان یادگیری است که اصلا موسیقی را با هم شروع کردیم، حتی یک استاد داشتیم و جفت مان هم با کی بورد راه افتادیم، من 11-10 ساله بودم و زانیار خب 3 سال کوچک تر بود، اما اگر منظورتان همکاری حرفه ای است، اولین همکاری مان همان ترانه اول آلبوم قبلی ام بود، همان ترانه شش و هشتی که آبروریزی بود!» (همه می خندیم) و زانیار ادامه می دهد؛ «البته من بعد از یک مدت سراغ یادگیری تمبک و سنتور هم رفتم». به زانیار می گوییم که احتمالا ایده های «شش و هشتی»ای که قاطی ماجرا می کنی لابد به خاطر تأثیر تمبک است! به طور کلی چقدر روی آلبوم قبلی سیروان نظر دادی؟ که سیروان جواب مان را می دهد؛ «زانیار نظرهای زیادی داد، مثلا یک ملودی زیبای وسط قطعه «یه آرزو بود» که با صدا اجرا می شود، نظر زانیار بود» البته این که سیروان چه اندازه از ایده های داداش اش را با توجه وسواسی که در حین کار دارد، اجرا می کند اهمیت دارد که بلافاصله با شیطنت خاصی جواب می دهد؛ «مثلا 15 درصد» و بعد هر 2 می خندند. 

فیلم و فوتبال زیرزمینی!
«وسط ماجرا یکهو زانیار بی خیال موسیقی شد» زانیار؛ «رفتم سراغ فوتبال!» از او می پرسیم که حرفه ای بازی می کردی؟ می گوید؛ «توی تیم نوجوانان وحدت بودم و بعدش در جوانان فجر بازی کردم، سال 76- 75 هم بود که در تیم تهران الف بازی می کردم تا موقع کنکور که بی خیال فوتبال شدم»، از برق چشمان زانیار پیداست که الکی بی خیال چیزی نمی شود؛ «یک شرایط جدید که پیش می آمد مجبور می شدم قبلی را بی خیال شوم، جفت شان با هم نمی شد» همین جاهای گپ و گفت مان است که زانیار فاش می کند در دانشگاه رشته حقوق خوانده و اصلا یکی دوتا از ملودی هایش را توی همان سال ها ساخته و شعر گفتن را از اولین آلبوم سیروان شروع کرده است. سیروان بلافاصله می گوید؛ «آره، همه آزمایش هاش رو روی آلبوم من انجام داد!».
از تمام حرف های سیروان و آهنگ های زانیار می شود حدس زد که او و زانیار یک جوری مکمل هم اند یعنی سیروان نمی گذارد زانیار زیادی رو به زردی و سطحی شدن برود و برعکس آن زانیار هم سیروان را به سلیقه مخاطب عام نزدیک می کند، سیروان در این مورد می گوید؛ «توی زندگی عادی مان هم همین طوری است، مثلا سر لباس پوشیدن هم زانیار نظرهای قرتی تری می دهد اما در عمل من قرتی ترم!»، زانیار؛ «مثلا 3 سال مدل موهای من هندریکسی بود و بعد که کوتاهش کردم از سیروان خواستم که مدل موهایش را همان فرمی کند» ظاهر آرام و محجوب زانیار و سیروان درست برعکس آهنگ های پرضرب شان است، آن ها در عرصه موسیقی حاشیه ندارند، نکته ای که تقریبا تمام موزیسین های پاپ سعی می کنند که داشته باشند، سیروان؛ «حاشیه ساختن که کار سختی نیست»، زانیار اما ایده های جالبی در مورد جنس آثار زیرزمینی هنری دارد؛ «9/99 درصد زیرزمینی ها به خاطر بچه معروف شدن کارهای شان را ارائه می کنند مثلا اگر فوتبال زیرزمینی هم داشتیم همه می رفتند فوتبالیست می شدند یا مثلا فیلم زیرزمینی قطعا کلی بازیگر تحویل مان می داد»!
سبکی که زانیار در ترانه هایش استفاده می کند، یک چیزی بین سبک رپ و هیپ هاپ است البته جوری که به سوی ترانه های سطحی به شدت رواج یافته نرود، هوشمندانه ریتم و قافیه هایش انتخاب شده با این تفاوت که اصلا سطحی نیست، او می گوید؛ «قصه ترانه های من حالا از نوع آن تحقیقاتی که مد شده توی مصاحبه ها می گویند نیست اما گاهی شده بعد از 2 ماه می آیم شعر را دوباره می خوانم، با 2 خط اش حال نمی کنم و آن را عوض می کنم. نه شعر مستهجن (زانیار این کلمه را با طنازی ادا می کند) و مبتذل دوست دارم و نه ارزشمند و مثلا فاخر، شعر راحت را دوست دارم اما تا جایی که بتوانم کلمات را سخت انتخاب می کنم، یک سری کلمه ها و عبارت هایی مثل «طفره» یا «احساساتم دچار نوسان» (!) که یا جایی استفاده نشده یا اگر شده انقدر سطحی از روی آن گذشته اند که انگار نشده».

هنوزم نمی خوام که با تو هم صدا بشم!
«ما یه اخلاقی داریم که اگر همه بگویند این آهنگی را که ساخته ای، تندترش کن، ریتم اش کند است، ما تازه کندترش هم می کنیم» این حرف ها را زانیار بسیار هوشمندانه (درست به مانند معنی اسم اصالتا کردی اش که یعنی باهوش) به مان می گوید، آن هم به خاطر این که گویا رفقای شان به آن ها گفته اند که ریتم و تمپوی قطعه «طفره نرو» کند است و قطعه ای به سبک بندری بستکی با این ریتم کند قدری ریسک می طلبد و خب می دانیم که «دل کندن» از علایق و سلایق، برای این 2 برادر وسواسی و تیزهوش ریسک است قطعا. 
نکته ای که توی همان اولین مواجهه با سیروان و زانیار نظرها را جلب می کند این است که آن ها جدا از پدر و مادرشان زندگی نمی کنند؛ «خیلی برایم سخت است که فعلا از خانواده جدا بشوم، باید تنهایی غذا درست کنی و ظرف بشوری و رفقا مرتب دورت جمع می شوند و خب طبیعتا کار و زندگی تعطیل می شود، مرتب هم که با رفقا ارتباط داشته باشی بعد از یک مدت همه می توانند کارهایت را پیش بینی کنند، اصولا دوست دارم همیشه یک ذره علامت سؤال باشم برای همه تا حرص شان در بیاید» وقتی از او می پرسیم این جوری همه خیال نمی کنند که داری قیافه یا ژست می گیری؟ می گوید؛ «خب، بعضی موقع ها هم آره، توی ژستم، بستگی به آدمش دارد، اما اصولا این جور آدمی نیستم مگر این که لازم باشد».
زانیار می گوید که سیروان اگر کاری نداشته باشد بیش تر توی خانه و مشغول کار موسیقی است اما او برعکس سیروان زیاد توی خانه نمی ماند، گاهی هم پیش می آید که هر دو توی خانه هستند و آن موقع با هم حرف می زنند و بدون شک مثل هر 2 برادر دیگری با هم دعوای شان هم می شود اما آن را به کار ربط نمی دهند، زانیار راجع به دعواهای شان می گوید؛ «بحث کار جدی است، اگر قرار باشد به خاطر دعوا کارمان به هم بریزد که کار تعطیل می شود و اصلا نمی توانیم به هم اعتماد کنیم مثلا بعد از دعوا من بگویم اگر این کار را کنی آن شعر خوبه را ازت می گیرم یا مثلا سیروان به من بگوید آن تنظیم را ازت می گیرم ها!».
اصولا برای هیچ خانواده ای کار هنری و فرهنگی کردن یک شغل مناسب به حساب نمی آید، این را همه مان یک جوری لمس کرده ایم، وقتی در این مورد از سیروان می پرسیم، می گوید؛ «راضی هستند، کارهایم را دنبال می کنند، بخصوص مادرم که خیلی کارهای من را دوست دارد ولی به طور کلی تا قصه به پول نرسد هیچ چیز برای خانواده جدی نیست، مثلا برای خود من این اتفاق 2 سال قبل افتاد و خانواده کارم را جدی گرفتند» زانیار؛ «بحث روی مخالفت با خود موسیقی نیست ها، اگر نه که اصلا ما را مرتب به کلاس نمی فرستادند، بحث روی مسأله شغلی موسیقی است که معمولا بین خانواده ها کار اصلی حساب نمی شود» وقتی هم به آن ها می گوییم شاید به خاطر تحصیلات دانشگاهی به تان زیاد گیر نمی دهند سیروان می گوید؛ «نه، مسأله اصلی همان پول درآوردن است که اگر حل بشود، همه چیز حل است».



دوئل های هیجان انگیز 2 داداش دچار نوسان
توی روز روشن؟!

سیروان: الان زانیار را توی خیابان بیش تر از من می شناسند.
زانیار: وقتی ترانه های خودم را توی خیابان یا روی زنگ موبایل ها می شنوم احساس خوبی دارم اما وقتی من را می شناسند، نه، راحت نیستم، چون نسبت به کسی که یک خورده مشهور بشود اکثرا جبهه گیری می کنند. من گوش های بسیار تیزی دارم و حواسم به همه صداها و حرف های اطرافم توی خیابان هست، مثلا خانمی رو به شوهرش می گوید؛ «این همون خوانندهه هست ها، بذار بریم عکس بگیریم اما شوهره می گوید؛ «تو بی خود می کنی»! (می خندند)... من از 100 نفری که توی خیابان می بینم می دانم که 40 نفرشان من را شناخته اند، از آن 40 نفر 5 نفرشان حتما واکنش مستقیم نشان می دهند که از آن 5 نفر هم 3 نفر عکس و امضا می گیرند اما 2 نفر تیکه و متلک می اندازند، انگار می خواهند بگویند که حالا زیاد هم خودت را نگیر که معروفی!

سیروان: لباس باز نیستم اما لباس زیاد دارم و خیلی هم دوست شان دارم. اما به طور کلی روی مد پیش نمی روم، مگر این که از چیزی خوشم بیاید و بپسندم، حالا برجسب اتفاق مد هم باشد، اما اگر چیزی خز شود اصلا طرف اش هم نمی روم، آن قدر هنری فکر نمی کنم! (می خندد)
(وقتی از آن ها می پرسیم که عادت دارند لباس های همدیگر را بپوشند؟ سیروان بلافاصله می گوید؛ نه، اصلا و درست همین جاست که زانیار روی صندلی اش می چرخد و نگاهی به روی جلد آلبوم می اندازد و می زند زیر خنده! بعد سیروان هم می خندد... تصویر روی جلد آلبوم «ساعت 9» عکسی است که سیروان با کت زانیار انداخته است)
زانیار: دروغ توی روز روشن؟! اما به طور کلی کم پیش می آید که لباس های همدیگر را بپوشیم. لباس های مان هم اصلا خاص یا خز نیستند، خیلی آدم معمولی هستیم.
سیروان: و آهنگ «آدم معمولی» آرش سبحانی را هم خیلی دوست داریم.

سیروان: هیچ جوری نمی توانم به هیچ کس اعتماد کنم، نه تنها توی کار موزیک که توی هیچ چیز و این خیلی بد است، از حالا غم ام گرفته که اگر آلبوم تازه گرفت، مسؤلیت ام بیش تر خواهد شد و لابد باید 3 تا بشوم، یکی کار موسیقی کند، یکی زندگی و آن دیگری مثلا ورزش.
زانیار: درد دل شخصی شاید فقط 3 درصد با هم داشته باشیم اما درد دل کاری 103 درصد!

سیروان: من قبلا زیاد فوتبال نگاه می کردم و طرفدار تیم ایتالیا بودم اما الان بازیگرانی که دوست داشتم همه کنار رفته اند از فوتبال، مثل روبرتو باجو، اما پلی استیشن زیاد بازی می کنیم...
زانیار: و من همیشه می برم!
سیروان: بدترین باخت ات رو که از مسابقه با من داری! حتی عکس نتیجه رو هم دارم...
زانیار: اون اتفاق بود...

به زودی منتظر یک گفت و گوی جنجالی با سیروان خسروی درباره وضعیت فعلی موسیقی ایران باشید؛

کنسرت ها در ایران به عروسی می مانند
? روند شکل گیری این آلبوم- «ساعت 9»- طولانی بود. یک سال و نیم فقط برای شعرها وقت گذاشتم. زمان مجوز گرفتن و تنظیم آهنگها هم زیاد بود. سه سال و نه ماه زمانی بود که بین دو آلبوم فاصله افتاد. دراین مدت آلبوم های دیگری هم تنظیم کردم.
? از نقل قول مایلی کهن استفاده می کنم؛«معروف شدن چه آسان، آلبوم خوب دادن چه مشکل». اول کار خوب برایم مهم است. این که کمتر معروف باشم مهم نیست.
? خودم به این آلبوم افتخار می کنم. دوست دارم بقیه هم خوششان بیایید ولی در درجه اول رضایت خودم از کار برایم مطرح بود.
? کسی که دوست دارد مثل خواننده درجه 3 لس آنجلسی کار کند موقع تنظیم چرا من باید بگویم جور دیگری کار کند، دوست دارد در همین سطح باشد.
? در توجیه کارهای سطحی موجود گفته شده آنها شاد می کنند. این بد نیست ولی خوب هم نیست. این که آقای ریاحی پور گفته موزیسین های ما عرضه شاد کردن مردم را ندارند باید گفت مگر «پینک فلوید» آدم ها را شاد کرد. شاید دردهه هفتاد با گوش دادن آن آهنگها بیشتر به سوی اعتیاد هم سوق داده شدند. ولی خب، چه ربطی به تاثیر دارد. بازیگر کمدی مگر بهتر ار بازیگر غیر کمدی است؟
? کنسرت ها در ایران مثل عروسی می ماند. چون نوازنده ها باید موسیقی سطح پایین اجرا کنند، اصلا جدی نمی گیرند.
? سلیقه جامعه بیشتر به سوی سطحی و چیپ بودن پیش می رود. مد و پز روشنفکری هم همین شده که اگر چند سال پیش موسیقی های خاص مد بود. الان سیستم هنری جدید چیپ بودن است.
? موسیقی ایران به نظرم کاملا نابود شده، اصلا نوازنده نداریم. بهترین نوازنده هایی که داریم تمامشان همانهایی است که 8-7 سال پیش بودند. نوازنده جدیدی اضافه نشده. اصلا دیگر کسی به سمت تمرین و آموزش در نوازندگی نمی رود.
? بیشتر کسانی که کار موزیک تولید می کنند بیشتر با کامپوتر آشنا هستند تا موسیقی. همین از دلایلی است که دیگر نوازندگی وجود ندارد.
? جزو ملزومات کار موسیقی است که حداقل کار 100نوازنده و گروه مطرح دنیا رادر حد یک بارشنیده باشی. به جرات می گویم 99 درصد کسانی که در ایران کار موسیقی انجام می دهند به جز کارهای لس آنجلسی در زندگیشان هیچ مویسقی دیگری گوش نمی دهند.

سیروان این متن را از میان تمام ترانه های آلبوم «ساعت 9» به ما و شما هدیه می دهد؛

" زندگی همین امروزه "


دیروز یه سوال بی جوابِ دیروز یه توهم ، یه خوابِ
دیروز تو قولتُ شکستی روبروی اشتباهِ اون چشماتو بستی

باور کن زندگی همین امروزه
لحضه ای که تکرار نمیشه
فرصتی که هیچوقت نداشتی
شاید تنها شانس تو همین امروزه

دیروز یه صدای بی احساس اقرار به خیانت ، بدون هراس
امروزتم میگذره به سادگی امروز فردای دیروز ، تو همون آدم همیشگی
گذشته تو رو تا کجا میبره؟ توی ذهن تو بگو چی میگذره؟ 

باور کن زندگی همین امروزه
لحضه ای که تکرار نمیشه
فرصتی که هیچوقت نداشتی
شاید تنها شانس تو همین امروزه

اگه ثانیه هات میسوزن تو آتیش گذشته ،‌تو خودت مقصری
بار سنگین گذشته رو تا کجا با خودت میبری؟

متن: امید اطهری نژاد ، سیروان
عکس: علی قاضی زاده

زندگی رو با عشق میخوام واستون!




موضوع مطلب :

       نظر
چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 1:29 عصر
ely

زن متولد شهریور

 

1-از عصبانی شدن و از کوره در رفتن اجتناب کنید,او آرام و وقار را تحسین می کند.
2-از انتقادهای او ناراحت نشوید,زیرا او به طرف کمال حرکت می کند,هم برای خودش و هم برای شما.
3-بدون مشورت با او تصمیمی نگیرید.او دوست دارد اظهار نظر کند و احساس کند که برای شما مفید است.
4-زمانی که حس می کنید خودش شخصا میل به فاش کردن بعضی مسایل ندارد سعی نکنید در زندگی خصوصی او کنجکاوی کنید.به یاد داشته باشید که مهربانی و همدردی برای او خیلی بیشتر از تجملات و هدایای گرانبها ارزش دارد.


پوزخند  ا ین الان خصوصیات منه ها تعجب نکنید؟؟




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 1:19 عصر
ely

مامور آمار : همین 5 نفر هستید دیگه ؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ 6 تامون Hidden شدن باید از Folder Option پیداشون کنید !
.

.

.
شب کولر رو از سرما خاموش کردم
داداشم میگه سردت شده که داری می لرزی ؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ رفتم رو ویبره
نگران نباش بگیر بخواب شارجم تموم میشه ، منم می خوابم !
.
.
.
آه میکشم دوستم میگه دلت گرفته ؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ آه شادیه !
.
.
.
بچه 2 ماهه رو بردیم دکتر میگم دلش درد میکنه ، دکتر میگه شیر خورده ؟
میگم : پـَـ نـَـ پـَـ جاتون خالی ظهر آبگوشت با پیاز زده به بدن !
.

.
تو توالت بودم و تو حال خودم … یک هو یکی محکم زد به در … گفتم بله … ؟
دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !؟!؟! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته …
لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل !
.
خنده بازار
.
توی باشگاه یارو داره مثل اسب روی تردمیل میدوه رفیقم میگه میخواد لاغر کنه ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میخواد ببینه تردمیل کِی خراب میشه !
.
.
.
رفتم به همسایه میگم فرغون دارید ، میگه میخوای باهاش چیزی جابه جا کنید ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میخوایم سوارش بشیم بریم شمال !
.
.
.
رفتیم پیست اسکی ، یارو میگه اومدید اسکی ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اومدیم روی برفا غلت بزنیم !
.
.
.
توی صف دستشویی ایستاده بودم یارو اومده میگه : همه دستشویی ها پره ؟؟؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ ما اینجا ایستادیم تا آستانه تحملمون رو بسنجیم !
.
بهترین مطالب طنز
.
رفتم تو رستوران زنگ میزو زدم که گارسون بیاد ، یارو اومده میگه می خواین سفارش بدین ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ زنگه تفریحه گفتم خسته شدی یه استراحتی کنی !
.
.
.
ساعت 8 صبح کلاس داریم ، منم خمیازه میکشم و دهنم یه متر باز میشه !
استاد میگه چیه خوابت میاد ؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت !
.
.
.
تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه ؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته !
.
.
.
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم 40 تا بزن !
میگه 40 لیتر ؟
پـَـ نـَـ پـَـ 40 تا قاشق چای خوری !
.
.
.
دارم رو تردمیل عینه خر میدووم ، یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم … !
.
پـــ نـــ پــــ های خنده دار
.
دست زدم به لوله بخاری گفتم این که سرده !!! مامانم گفت یعنی خاموشش کنیم ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ وایسیم الان آقای ایمنی میاد میگه اشکال کجاست !

 




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 مرداد 15 :: 3:47 عصر
ely

 سیروان خسروی  سیروان خسروی  سیروان خسروی  سیروان خسروی  سیروان خسروی  سیروان خسروی

 

 

 

سیروان خسروی از آهنگسازان نو پای سبک پاپ ایران است. هرچند که نام سیروان، این آهنگساز جوان و تازه کار هنوز برای بسیاری نا آشنا است و او از شنیده نشده ترین خواننده های این روزهاست اما در حال حاضر اکثریت او را به عنوان تنظیم کننده ای میشناسند که کارهایش با اقبال عمومی بسیار بالایی مواجه می شود.

 

سیروان متولد سال 1361 در تهران است. , و اصالتا کرد سنندج است. او از سن یازده سالگی نزد “اوی جونیو” به آموزش موسیقی و کیبورد پرداخت . درهمان سالها بود که با دیدن کارتون “شیرشاه”( Lion King) به موسیقی التون جان علاقه مند شد.

 

سیروان به مدت چهار سال نزد استادش آموزش دید و پس از این که اوی جونیو از ایران رفت، سیروان تمریناتش را بدون استاد ادامه داد و دو سال بعد در16 سالگی با شرکت در کلاس های کاوه یغمایی با اصول و تئوری نوازندگی و آهنگسازی در سبک راک آشنا شد. سبک راک برای او بسیار جذاب بود.

 

سیروان از سال 1379 تنظیم و آهنگسازی و صدابرداری را به صورت حرفه ای آغاز کرد و در همان سال نیز اولین کنسرتش را با کاوه یغمایی به اجرا در آورد. او در این کنسرت کیبورد می نواخت.

 

کنسرت بعدی سیروان نیز درتابستان سال 1380 بود که این بار هم در کنار کاوه یغمایی به نوازنگی پرداخت. از اواخر تابستان تا اواخر پائیز همان سال نیز سیروان در کل روند ضبط آلبوم «مترسک» کاوه یغمایی را همراهی کرد که این نیز تجربه خوبی برایش بود زیرا در آن زمان برای اولین بار نحوه ضبط آلبوم را از نزدیک می‌دید و خودش مهم ترین عامل در وارد شدنش به عرصه موسیقی حرفه ای را حضور و آشنا شدن با مراحل ضبط این آلبوم میداند. در واقع “مترسک” محرک اصلی سیروان برای شروع آهنگسازی و بیان ایده ها و افکارش در موسیقی بود.

 

سیروان بعدها در کنار تنظیم موسیقی به خوانندگی هم پرداخت اما در این چند سال صدای او به اندازه پرکاری اش در تنظیم موسیقی پاپ ، شنیده نشده است.همچنین در آلبوم محبوب “بی تو تنهام” با صدای امیر یگانه تنظیم کلیه قطعات بر عهده سیروان خسروی بوده است.سیروان از سال 1379 در آلبومهای بسیاری از خوانندگان به عنوان صدابردار، ناظر ضبط ، تنظیم کننده و آهنگساز حضور داشت، تا اینکه پس از آشنایی با “امید اطهری نژاد” در سال 1380 تهیه اولین آلبوم شخصی خود با نام توخیال کردی بری” را شروع کرد و در مرداد ماه 1384 موفق به انتشار این آلبوم شد. اما این آلبوم نتوانست فروش چندان مناسبی داشته باشد چون سیروان هنوز شهرت چندانی کسب نکرده بود. این چنین بود که سیروان بعد از این که کمی شناخته شد، مجددا آلبوم را منتشر کرد و این بار توانست خود را مطرح کند. قابل ذکر است که کل شعر های این البوم را “امید اطهری‌نژاد” سروده است .

 

سیروان زیاد موسیقی ایرانی گوش نمی دهد و همان طور که خودش می گوید ذهنیت ملودی سازی‌اش ناخودآگاه غیرسنتی است. هنرمندان محبوب او “التون جان” و “اروس رامازوتی” هستند و به همین دلیل هم فرم او، فرم ملودی‌های استاندارد پاپ راک روز دنیا بخصوص اواخر دهه80 یا اوایل دهه 90 است. حتی بعضی اعتقاد دارند که فرم خواندن او شبیه به “دارِن هِیز”، خواننده گروه «ساوِیج گاردِن» است.

 

در آمد اصلی سیروان از راه تنظیم آلبومهای سایر خوانندگان است و مراحل ساخت آلبوم دوم خود را به نام ” ساعت 9 ” از سال 1383 شروع کرده بود که “ساعت 9″ در 10 قطعه تنظیم شده که هر کدام به یک سبک است. او کوشیده در این آلبوم کار کاملا متفاوتی را ارائه دهد. در این آلبوم “زانیار” برادر کوچکتر سیروان نیز حضور پر رنگی دارد البته زانیار در آلبوم اول سیروان هم حضور داشت ولی گویا در این آلبوم بیشتر از قبل نقش داشته است. زوج سیروان و زانیار می توانند نوید بخش حضور یک تیم خلاق و جذاب با ملودی ها و تنظیم هایی متفاوت در بازار موسیقی پاپ ایران باشد.

 

 

آلبوم‌ها

 

1384 تو خیال کردی بری

1388 – ساعت 9

1391 جاده رویاها

 

 

 

 

تنظیم و آهنگسازی (برای دیگران)

 

آلبوم‌ها

 

 

1383 هارمونی صلح (فرید مرسی)

1385 واران (گروه واران)

1385 کنار ماه دودی(علیرضا تهرانی)

1387 بی تو تنهام (امیر یگانه)

1388 عشق من باش (بهنام صفوی)

1389 رمانتیک (شهاب رمضان)

1389 اسیر (علیرضا قمیشی)

1390 منو رها کن (مهدی یراحی)

1391 آرامش (بهنام صفوی)

1391 عاشقانه های (احسان خواجه امیری)

1391 تو محکومی به برگشتن (خشایار اعتمادی)

 

 

تک آهنگ‌ها

 

1384 کی دلش میاد که تنهات بذاره (آرشام)

1384 حوای بی حواس (آرشام)

1384 میشه عاشق تو بود (آرشام)

1384 نکنه شب برسه (آرشام)

1384 آسمون عشقم (افشین سپهر)

1384 جوونی (افشین سپهر)

1384 دوسم نداری (طوفان کرمی)

1385 تو گذشتی از عشق (مهدی اسدی)

1385 وایسا دنیا (رضا صادقی)

1385 ولی یه روزی دستات… (اردلان)

1385 گریه هاشو به من بده (آریو جبیبی)

1386 میخوام بگم (حافظ حامد)

1386 خاطره‌ها (معین)

1386 مثل یه خاطره (نادر مسچی)

1386 منطقه ممنوعه (نادر مسچی)

1386 یالا (مهدی اسدی)

1386 عشق منی (امید حاجیلی)

1386 برای عاشقی دیره (امید حاجیلی)

1387 طفره نرو (زانیار)

1387 ریسک (زانیار)

1387 دوست داشتم (عماد، رامین)

1387 فرصت اضطراری (عماد، رامین)

1387 بایلا (رامین خزایی)

1387 کارت درسته(رامین خرایی)

1388 هیپنوتیزم (زانیار)

1389 نمیدونم (احسان خواجه امیری)

1390 جنون (شهاب رمضان)

1390 جاده دنیا (شهاب رمضان)

1390 جشن تنهایی(شهاب رمضان)

1390 کنار مهتاب (زانیار و میلاد درخشانی)

1390 هم سنگر (شهاب رمضان)

1391 دلتنگتم (بهنام صفوی)

1391 کاش خدا منو ببینه (بهنام صفوی)

1391 چه بی اندازه میخوامت (بهنام صفوی)

1391 خوشبختم ( شهاب رمضان )

1391 احساس آرامش (احسان خواجه امیری)

1391 تقدیر (خشایار اعتمادی)

1391 بدون تو (زانیار خسروی)

 




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 مرداد 15 :: 3:16 عصر
ely

به همین زودی یکی اومد به جام

دیگه بگوشت نمیرسه صدام

داری چشاتو میبندی روی من

دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام

معلومه بهش احساس پیدا کردی

معلومه نمیخوای پیشم برگردی

میدونم که منو بردی از یادت

میدونی هنوزم قلبم میخوادت

همیشه خنده هات یادمه

جای من کی باهات هم قدمه

چی شده چی اومد به سرم

نمیتونم تو رو از یاد ببرم

تگ دوم……………….

بعد من روزات چقدر خوب میگذره

بخیالت اون از من عاشق تره

یه روزی تنها رویای تو بودم

حالا میبینم که نباشم بهتره

معلومه بهش احساس پیدا کردی

معلومه نمیخوای پیشم برگردی

تو دنیات همه چی سرد و دلگیره

تو دنیات همه چی خوب پیش میره

همیشه خنده هات یادمه

جای من کی باهات هم قدمه

چی شده چی اومد به سرم

نمیتونم تو رو از یاد ببرم




موضوع مطلب :

       نظر
دوشنبه 92 مرداد 14 :: 4:21 عصر
ely
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >