|
دل نوشته درباره وبلاگ  همین که یاد من کردی دمت گرم همین که مرهم دردی دمت گرم بسا رفتند و هرگز بر نگشتند همین که باز می گردی دمت گرم تو از باغ صفای سینه خود برایم عشق آوردی دمت گرم به کام تشنه ام در ظهر جوشان چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم میان این همه نا مردمی ها مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم میان دشت های عشق و امید پی همدرد می گردی دمت گرم به دشت نامرادی های دوران به جنگ غم همآوردی دمت گرم عزیزم بین غمهای دل من همین که یاد من کردی دمت گرم تو در گل واژه های ذوق شعرم گل داد پیوندها 
لوگو آمار وبلاگ
از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدم: چه خبر؟ با لحن تلخی گفت: بره ای که تا حالا نوازشش میکردم گرگ شده است موضوع مطلب : هر جا دلت شکست قبل رفتن جارویش کن تا هر کسی منت دستهای زخمیشو سرت نذاره... موضوع مطلب : دنیای قشنگی نیست آدما مثل رودها جاریند زلال که باشی سنگهایت را میبینند برمیدارند و به سمت خودت نشانه میروند موضوع مطلب : |
||
 |
