سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل نوشته
درباره وبلاگ


همین که یاد من کردی دمت گرم همین که مرهم دردی دمت گرم بسا رفتند و هرگز بر نگشتند همین که باز می گردی دمت گرم تو از باغ صفای سینه خود برایم عشق آوردی دمت گرم به کام تشنه ام در ظهر جوشان چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم میان این همه نا مردمی ها مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم میان دشت های عشق و امید پی همدرد می گردی دمت گرم به دشت نامرادی های دوران به جنگ غم همآوردی دمت گرم عزیزم بین غمهای دل من همین که یاد من کردی دمت گرم تو در گل واژه های ذوق شعرم گل داد
پیوندها
لوگو
همین که یاد من کردی دمت گرم

همین که مرهم دردی دمت گرم

بسا رفتند و هرگز بر نگشتند

همین که باز می گردی دمت گرم

تو از باغ صفای سینه خود

برایم عشق آوردی دمت گرم

به کام تشنه ام در ظهر جوشان

چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم

میان این همه نا مردمی ها

مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم

میان دشت های عشق و امید

پی همدرد می گردی دمت گرم

به دشت نامرادی های دوران

به جنگ غم همآوردی دمت گرم

عزیزم بین غمهای دل من

همین که یاد من کردی دمت گرم

تو در گل واژه های ذوق شعرم

گل داد
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 9
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 143359

من این پایین نشستم سرد و بی روح

تو داری میرسی به قله ی کوه

داری هر لحظه از من دور میشی

ازم دل میکنی،مجبور میشی

تا مه راهو نپوشونده نگام کن

اگه رو قله سردت شد صدام کن

یه رنگ مرده از رنگین کمونم

من این پایین نمیتونم بمونم

منم اون که تورو داده به مهتاب

کسی که روتو می پوشونه تو خواب

کسی که واسه آغوش تو کم نیست

میخوام یادم بره،دست خودم نیست

تا مه راهو نپوشونده نگام کن

اگه رو قله سردت شد صدام کن

یه رنگ مرده از رنگین کمونم

من این پایین نمیتونم بمونم




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 92 آبان 9 :: 1:49 عصر
ely

 

 


چشام بستست ولی فکرم یه عمره که نخوابیده
مرورت میکنم هر بار بهم حس جنون میده

نفس میکشم و اشکام نشون میدن چقدر خستم
نمیدونی چرا زندم نمیدونم چرا هستم

نمیخوام با یه دلشوره که افتاده توی جونم
تو رو از اتفاقی که نیفتاده بترسونم

صبوری می کنم هربار یه حسی توو دلم میگه
دلت آروم گرفت آخر ولی پیش یکی دیگه

از امروز هر شبم گریست با یه حس عذاب آور
شب و روزام یکی میشن با این قرصای خواب آور

نگفتی خسته ای از من نگفتی که داری میری
فقط دیدم به جای من داری تصمیم می گیری

سپردی من رو دست کی؟ به دیوارای این خونه؟
من و این قرص خوابی که واسم لالایی میخونه

هنوز هر جای این خونه واسم خاطره میسازه
نگاهم سمت چی باشه منو یاده تو نندازه؟

صبوری می کنم هربار یه حسی توو دلم میگه
دلت آروم گرفت آخر ولی پیش یکی دیگه

از امروز هر شبم گریست با یه حس عذاب آور
شب و روزام یکی میشن با این قرصای خواب آور




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 92 آبان 9 :: 1:42 عصر
ely

 

 

 


چشام بستست ولی فکرم یه عمره که نخوابیده
مرورت میکنم هر بار بهم حس جنون میده

نفس میکشم و اشکام نشون میدن چقدر خستم
نمیدونی چرا زندم نمیدونم چرا هستم

نمیخوام با یه دلشوره که افتاده توی جونم
تو رو از اتفاقی که نیفتاده بترسونم

صبوری می کنم هربار یه حسی توو دلم میگه
دلت آروم گرفت آخر ولی پیش یکی دیگه

از امروز هر شبم گریست با یه حس عذاب آور
شب و روزام یکی میشن با این قرصای خواب آور

نگفتی خسته ای از من نگفتی که داری میری
فقط دیدم به جای من داری تصمیم می گیری

سپردی من رو دست کی؟ به دیوارای این خونه؟
من و این قرص خوابی که واسم لالایی میخونه

هنوز هر جای این خونه واسم خاطره میسازه
نگاهم سمت چی باشه منو یاده تو نندازه؟

صبوری می کنم هربار یه حسی توو دلم میگه
دلت آروم گرفت آخر ولی پیش یکی دیگه

از امروز هر شبم گریست با یه حس عذاب آور
شب و روزام یکی میشن با این قرصای خواب آور

 




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 92 آبان 9 :: 1:41 عصر
ely

من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش آخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
خطو نشون کشیدم که خدایی نکرده دیدم
چشام دیگه تو رو نبینه آره دوری دوستی همینه
خاطرت هنوز عزیزه ولی از فکری که مریضه
بهتره دوری باشه نه که یه عشق زوری باشه
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
تو بر عکس منی زیر حرفات میزنی
من به موقش یه کمی آره فوقش یه کمی
یه کمی کلاه رفته سرم وقتی بودی دورو برم
یه کمی کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
تو انگار تو نبردی ببین چه گردو خاکی کردی
عشق تو عینه درده آخ الهی برنگرده
حسی بهم نداشتی روزو شب واسم نذاشتی
تو ظاهر عشق و دوستی ولی دروغای زیر پوستی
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 92 آبان 9 :: 1:32 عصر
ely
<   1   2