سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل نوشته
درباره وبلاگ


همین که یاد من کردی دمت گرم همین که مرهم دردی دمت گرم بسا رفتند و هرگز بر نگشتند همین که باز می گردی دمت گرم تو از باغ صفای سینه خود برایم عشق آوردی دمت گرم به کام تشنه ام در ظهر جوشان چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم میان این همه نا مردمی ها مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم میان دشت های عشق و امید پی همدرد می گردی دمت گرم به دشت نامرادی های دوران به جنگ غم همآوردی دمت گرم عزیزم بین غمهای دل من همین که یاد من کردی دمت گرم تو در گل واژه های ذوق شعرم گل داد
پیوندها
لوگو
همین که یاد من کردی دمت گرم

همین که مرهم دردی دمت گرم

بسا رفتند و هرگز بر نگشتند

همین که باز می گردی دمت گرم

تو از باغ صفای سینه خود

برایم عشق آوردی دمت گرم

به کام تشنه ام در ظهر جوشان

چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم

میان این همه نا مردمی ها

مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم

میان دشت های عشق و امید

پی همدرد می گردی دمت گرم

به دشت نامرادی های دوران

به جنگ غم همآوردی دمت گرم

عزیزم بین غمهای دل من

همین که یاد من کردی دمت گرم

تو در گل واژه های ذوق شعرم

گل داد
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 21
  • بازدید دیروز: 29
  • کل بازدیدها: 143652

 

ترول خیلی خنده دار, طنز عید فطر

ترول عید فطر

 

ترول خیلی خنده دار, طنز عید فطر

ترول عید فطر

 

ترول خیلی خنده دار, طنز عید فطر

ترول عید فطر

 

ترول خیلی خنده دار, طنز عید فطر

ترول عید فطر

 

ترول خیلی خنده دار, طنز عید فطر

ترول عید فطر




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
پنج شنبه 92 مهر 11 :: 8:6 عصر
ely

 

 

طنز

-اسمت چیه؟

‏+اسم من مایع دستشوئیه فومه!!

قیافه من بعدازدیدن این تبلیغ:|

آخه این چه تبلیغیه!

من توآمپاس شدید روحی قرارگرفتم اونم نه آمپاس !آمپااااااااااااس

.

.

من ?ه دخترخاله دارم 22سالشه تازه شوهر کرده و 5ماهه

ا?ن حاملست .

امروز با گر?ه و زار? زنگ زده که مامان من داشتم آلوچه

م? خوردم هستشو قورت دادم

ا?نه که بچم خفه شه!!!!!!!!

حا? جالب ا?نجاست مامانش که خاله ? بنده باشه بهش

گفته:

نترس عز?زم اون که هسته رو نم?خوره مزه مزه م?کنه

وم?مکه!!!!!!!!!

ق?افه من :-|

... مامانم : O:O

جن?ن تو شکم |:

.

.

تا حالا دقت کردین تنیل ترین موجودات دنیا کنجشک ها هستن!

لامصب ها تا لحظه آخر از رو زمین بلند نمیشن، آدم فکر میکنه با ماشین از روشون رد شد

روز زدم کنار زیر لاستیکای ماشینو چک کردم

.

.

خر کردن چیست ؟

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !

.

.

یه همچین ادمی هستم که میگما......

دیروز مامانم گفت بیا این سیب زمینی و رنده کن:)

منم خوشحال داشتم میرفتم به سمت اشپزخونه جهت گرم ترکردن کانون خانواده(بععععله.علم ثابت کرده کارهای خانوادگی کانون خانواده و گرم میکنه)

نشستم رو اوپن(بعله ما اپن داره خونمون)حالا رنده تو یه دستم سیب زمینی اون یکی دست اومدم رنده کنم که یهوووووووو.....

برقا رفت.....

هیچی دیگه.سیب زمینی و رنده و گذاشتم کنار تا برقا بیا.....:))))

چیه؟؟؟؟؟؟خوب تواون لحظه تصورم این بود که رنده با برق کار میکنه...

من برم شعله کانون خونوادمون و کم کنم.....

.

.

امروز صندوق صدقات پول انداختم؛حالا داشته باش نیت منو 

خدایا امروز منو همسرمو بچمو 

خانواده ی خودمو(پدر مادر...)خانواده همسرمو از بلایای طبیعی و غیر طبیعی حفظ کن.حالا همش 100 تا تک تومنی صدقه دادما

وقتی مبلغ صدقه یادم افتاد از خجالت آب شدم

.

.

اقا یه سوال فنی !

اینکه اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود ... خب اگه غیر از خدا هیچکس نبود چطور یکی بود ؟؟!‌!! اصلا چطور این داستان صورت گرفت وقتی غیر از خدا هیچکس نبود ؟؟!!!

من 0ـo

عمو نگه دار o_0

پهلوون پنبه 0ـ0

تک ماکارون ^ـ^

.

.

آخا به زرس قاطع میتونم بگم نسل آدمهایی مثل محمدجواد خیلی وقته منقرض شده!

این روزا برادرا واسه هم تره خورد نمیکنند اون وقت یه دوست از همه چیش مایه بذاره واسه دوستش؟؟ 

اصلا داریم همچین رفیقایی؟ 

مردم داریم؟؟ ؟؟؟

.

.

ببینم شمام موقعی که تلویزیون زمان باقیمانده تا اذان صبح را اعلام میکنه همه ساکت میشید؟؟

یا فقط ما اینجوریم

.

.

امروز ی گدا اومده دم خونمون زنگو زده میگه کمک کنید مامانم ی 500تومنی داده داداشم میگه برو بهش بده

 داداشم در اومده ب مامیم میگه اخه اینو بهش بدم ی1000پس میده

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

.

.

عاقا اصن یه وضیه

این پسره تو مادرانه راه افتاد تو جاده... شب.... پر ماشین...

داد میزد "گل بانو!!!"

یعنی قراره سالم به مقصد برسه؟؟؟ اون همه راهو؟؟؟ ادرس داره عایا؟؟؟؟

مدرسه صاحاب نداشت ورداشت بردش؟؟؟ پدره عقل نداشت زود تر به پلیس بگه؟؟؟

اصن اون به کنار اون یکی پسره دوست رها از ماشین کتک خورده انداختنش بیرون داشت سرفه میزد و نمیتونس راه بره....

نباید لباسش خونی باشه احیانا؟؟؟؟

عاقا سریال اعصاب خورد کنه داریم ما؟؟؟

مسئولین بی توجه داریم؟؟؟؟

والا...

.

.

برنامه غذایی داداشم (گودزیلامون):

سحری- صبحانه- ناهار-افطاری-شام!!

تنها فرقش باما اینه که سحری و افطارو دوبرابر ما میخوره

.

.

عاقا من چن شب قبل خوابم نمیبرد.گفتم بذار خوش بگذرونم

یه مسیج با متن: "جسد رو دفن کردیم حالا کجا بیایم؟" نوشتم و فرستادم واس 3تا شماره ناشناس

اولی بعد از 10دیقه:مشترک مورد نظر خاموش میباشد!!!

دومی بعد از 10دیقه:نماز میت و بخون بعد آدرسو واست میفرستم!!!

سومی بعد از 10دیقه:من خودم سرگرد کلانتری هستم و تا 10دیقه دیگه پیشتم گوگولی!!!

من بعد از 0 دیقه:مشترک مورد نظر خاموش میباشد!!!

این جدیه جدی بود

.

.

شماهم وقتی بچه بودید میرفتین جلو پنکه رومیزی سرتونو بچسبونین بهش و بگین هووووووووووووو

.

.

سوالی که از بچگی تا حالا ذهن منو مشغول کرده ...

داخل نون خامه ای چطوری پر میشه ؟

.

.

دم این بهروز تو سریال دودکش گرم

با این همه حرفایی که داداشش بارش کرد حرفی نزد و فقط رفت تو افق محو شد

.

.

خواهر زادم امده میگه دای واسم گیم تو کامپیوتر میزنی

 میگم باشه حالا برو بعد میزنم

 برگشته میگه کامپیوترت بخوره به سرت جونت در بیاد

بعد فرار میکنه به مامانش میگه داییم فوش داد بهم

فک وفامیل داریم

 

ای ول





موضوع مطلب :

       نظر
جمعه 92 مهر 5 :: 4:26 عصر
ely

 

 شعر طنز باحال, شعر های طنز

غر زدن یک بیماری تاریخی در میان مردم و شاید برخی مسئولان کشور که آنها هم جزئی از مردم هستند، است.

البته ناگفته نماند چندی است گروهی معروف به روشنفکران بیشتر از دیگران به معقوله غر زدن روی آوردند پس مانند شعر زیر غر بزن تا روشنفکر باشی:

صبح تا شب، مستمر غر می زنیم
ما اصولاً بیشتر غر می زنیم

******
طبق تحقیقات، حتی توی خواب
یا به پهلو یا دمر غر می زنیم

******
صبح بعد از پاشدن از خواب هم
ابتدا یک مختصر غر می زنیم

******
توی منزل هم اگر ممکن نشد
می رویم این دور و بر غر می زنیم

******
ظاهرا خوب است، حالی می دهد
علتش این است اگر غر می زنیم

******
هر کجا باشیم، در آپارتمان
یا که ویلا و کپرغر می زنیم

******
پشت رل در مرسدس بنزی قشنگ
یا که بر پالان خر غر می زنیم

******
گاه گاهی نم نمک یا زیر لب
گاه گاهی با تشر غر می زنیم

******
یا که خیلی بد ادا همراه با
پیچ و تابی در کمر غر می زنیم

******
گاه با کوبیدن یک لنگه کفش
یا دو دستی توی سر غر می زنیم

******
از کسی هر وقت دلخور می شویم
هفته ها کلی پکر غر می زنیم

******
وقت بیماری که محشر می شویم
بیشتر از سی نفر غر می زنیم

******
همسفر ها بیشتر تک می پرند
بسکه دائم در سفرغر می زنیم

******
بچه تا می گوید از بیرون برام
چیپس یا چیزی بخرغر می زنیم

******
توی شرکت از مدیر آزرده ایم
رو به این مشدی صفرغر می زنیم

******
یا که از دایی کیارش دلخوریم
هی به زندایی قمرغر می زنیم

******
وقت بر گشتن به منزل از سرِ
کوچه یا از پشت در غر می زنیم

******
چانه و این فکمان اوراق شد
بس که هی بر همدگر غر می زنیم

******
ما کما کان نیمی از این عمر را
بیخودی یا بی ثمر غر می زنیم

شعر از مصطفی مشایخی




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 مهر 3 :: 7:58 عصر
ely

 

 شعر طنز باحال, شعر های طنز

غر زدن یک بیماری تاریخی در میان مردم و شاید برخی مسئولان کشور که آنها هم جزئی از مردم هستند، است.

البته ناگفته نماند چندی است گروهی معروف به روشنفکران بیشتر از دیگران به معقوله غر زدن روی آوردند پس مانند شعر زیر غر بزن تا روشنفکر باشی:

صبح تا شب، مستمر غر می زنیم
ما اصولاً بیشتر غر می زنیم

******
طبق تحقیقات، حتی توی خواب
یا به پهلو یا دمر غر می زنیم

******
صبح بعد از پاشدن از خواب هم
ابتدا یک مختصر غر می زنیم

******
توی منزل هم اگر ممکن نشد
می رویم این دور و بر غر می زنیم

******
ظاهرا خوب است، حالی می دهد
علتش این است اگر غر می زنیم

******
هر کجا باشیم، در آپارتمان
یا که ویلا و کپرغر می زنیم

******
پشت رل در مرسدس بنزی قشنگ
یا که بر پالان خر غر می زنیم

******
گاه گاهی نم نمک یا زیر لب
گاه گاهی با تشر غر می زنیم

******
یا که خیلی بد ادا همراه با
پیچ و تابی در کمر غر می زنیم

******
گاه با کوبیدن یک لنگه کفش
یا دو دستی توی سر غر می زنیم

******
از کسی هر وقت دلخور می شویم
هفته ها کلی پکر غر می زنیم

******
وقت بیماری که محشر می شویم
بیشتر از سی نفر غر می زنیم

******
همسفر ها بیشتر تک می پرند
بسکه دائم در سفرغر می زنیم

******
بچه تا می گوید از بیرون برام
چیپس یا چیزی بخرغر می زنیم

******
توی شرکت از مدیر آزرده ایم
رو به این مشدی صفرغر می زنیم

******
یا که از دایی کیارش دلخوریم
هی به زندایی قمرغر می زنیم

******
وقت بر گشتن به منزل از سرِ
کوچه یا از پشت در غر می زنیم

******
چانه و این فکمان اوراق شد
بس که هی بر همدگر غر می زنیم

******
ما کما کان نیمی از این عمر را
بیخودی یا بی ثمر غر می زنیم

شعر از مصطفی مشایخی




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 مهر 3 :: 7:58 عصر
ely

طنز اجتماعی, چشمک زدن

این تیتر در یکی از روزنامه ها توجه ما را به خودش جلب می کند: «چشمک زدن در تهران ممنوع شد!»
با خودمان می گوییم دم مسئولان گرم با این قانون هایشان! اصلاً هر چه می کشیم از این چشمک می کشیم! فکرش را بکنید، اگر چشمک وجود نداشت، بسیاری از اتفاقات بد به وقوع نمی پیوستند!

* اگر چشمک زدن ممنوع بود دیگر هیچ معتادی به ساقی (و ایضاً برعکسش!) چشمک نمی زد! بدین ترتیب معتاد و ساقی یکدیگر را در پارک ها و سرچهارراه ها نمی توانستند شناسایی کنند و دیگر کسی دچار این بلای خانمان سوز نمی شد!

* اگر چشمک وجود نداشت، دیگر کسی نمی توانست به کسی رشوه بدهد یا رشوه بگیرد! زیرا این روزها وقتی کار یک نفر – مثلا در اداره ای (که مطمئناً آن اداره دولتی نیست، اصلاً مگر در داخل اداره های دولتی رشوه دهی یا رشوه گیری داریم؟!)- گیر پیدا می کند، او ابتدا به طرف مقابل چشمک می زند و اگر طرف مقابل لبخندی زد، کار تمام شده و مبلغی تحت عنوان «شیرینی بچه ها» بین دو طرف رد و بدل می گردد و همه چیز به خوبی و خوشی -با بالاترین سرعت- به اتمام می رسد!

* اگر چشمک زدن ممنوع شود خیلی از دوستی های خیابانی و بیابانی و سینمایی و ... به وقوع نمی پیوندد و هم آمار طلاق و خوکشی پایین می آید و هم اینکه دیگر اینقدر داخل روزنامه ها نمی خوانیم این اون رو کشته یا اون روی این اسید پاشیده و این حرف ها!
*اگر چشمک زدن وجود نداشته باشد همه جوان ها مثل بچه آدم می روند و به مادرشان می گویند که یک گزینه مناسب برای همسری او پیدا کند، نه اینکه خودشان راه بیفتند در خیابان و به این و آن چشمک بزنند!

* اگر پدیده ای به نام چشمک زدن وجود نداشته باشد، دیگر شاهد سرودن و خوانده شدن ترانه های درپیت و ایضاً مشکل دار چشمکی  نخواهیم بود

* اگر چشمک زدن وجود نداشت، منهم اینقدر درگیر برخی از سئوالات فلسفی ام نمی شدم! شاید باور نکنید اما در طول چند ده سالی که از عمرم گذشته، بزرگترین سئوالی که برایم بوجود آمده این است که این ستاره ها در آسمان چه منظوری دارند که اینقدر صبح تا شب به من چشمک می زنند؟!

... راستی! اجازه بدهید شرح خبر را هم نگاهی بیندازم! ... ای بابا! امان از دست این خبرنگارها با این تیترزدنشان! در شرح خبر می خوانیم:

«رئیس پلیس راهنمایى و رانندگى: چراغ هاى چشمک زن در تهران حذف مى شوند»

... خب دیگر! نگران نباشید! بروید با خیال راحت چشمکتان را بزنید!




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 مهر 3 :: 7:54 عصر
ely
<   <<   6   7   8   >