سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل نوشته
درباره وبلاگ


همین که یاد من کردی دمت گرم همین که مرهم دردی دمت گرم بسا رفتند و هرگز بر نگشتند همین که باز می گردی دمت گرم تو از باغ صفای سینه خود برایم عشق آوردی دمت گرم به کام تشنه ام در ظهر جوشان چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم میان این همه نا مردمی ها مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم میان دشت های عشق و امید پی همدرد می گردی دمت گرم به دشت نامرادی های دوران به جنگ غم همآوردی دمت گرم عزیزم بین غمهای دل من همین که یاد من کردی دمت گرم تو در گل واژه های ذوق شعرم گل داد
پیوندها
لوگو
همین که یاد من کردی دمت گرم

همین که مرهم دردی دمت گرم

بسا رفتند و هرگز بر نگشتند

همین که باز می گردی دمت گرم

تو از باغ صفای سینه خود

برایم عشق آوردی دمت گرم

به کام تشنه ام در ظهر جوشان

چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم

میان این همه نا مردمی ها

مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم

میان دشت های عشق و امید

پی همدرد می گردی دمت گرم

به دشت نامرادی های دوران

به جنگ غم همآوردی دمت گرم

عزیزم بین غمهای دل من

همین که یاد من کردی دمت گرم

تو در گل واژه های ذوق شعرم

گل داد
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 16
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 147859

طنز اجتماعی, چشمک زدن

این تیتر در یکی از روزنامه ها توجه ما را به خودش جلب می کند: «چشمک زدن در تهران ممنوع شد!»
با خودمان می گوییم دم مسئولان گرم با این قانون هایشان! اصلاً هر چه می کشیم از این چشمک می کشیم! فکرش را بکنید، اگر چشمک وجود نداشت، بسیاری از اتفاقات بد به وقوع نمی پیوستند!

* اگر چشمک زدن ممنوع بود دیگر هیچ معتادی به ساقی (و ایضاً برعکسش!) چشمک نمی زد! بدین ترتیب معتاد و ساقی یکدیگر را در پارک ها و سرچهارراه ها نمی توانستند شناسایی کنند و دیگر کسی دچار این بلای خانمان سوز نمی شد!

* اگر چشمک وجود نداشت، دیگر کسی نمی توانست به کسی رشوه بدهد یا رشوه بگیرد! زیرا این روزها وقتی کار یک نفر – مثلا در اداره ای (که مطمئناً آن اداره دولتی نیست، اصلاً مگر در داخل اداره های دولتی رشوه دهی یا رشوه گیری داریم؟!)- گیر پیدا می کند، او ابتدا به طرف مقابل چشمک می زند و اگر طرف مقابل لبخندی زد، کار تمام شده و مبلغی تحت عنوان «شیرینی بچه ها» بین دو طرف رد و بدل می گردد و همه چیز به خوبی و خوشی -با بالاترین سرعت- به اتمام می رسد!

* اگر چشمک زدن ممنوع شود خیلی از دوستی های خیابانی و بیابانی و سینمایی و ... به وقوع نمی پیوندد و هم آمار طلاق و خوکشی پایین می آید و هم اینکه دیگر اینقدر داخل روزنامه ها نمی خوانیم این اون رو کشته یا اون روی این اسید پاشیده و این حرف ها!
*اگر چشمک زدن وجود نداشته باشد همه جوان ها مثل بچه آدم می روند و به مادرشان می گویند که یک گزینه مناسب برای همسری او پیدا کند، نه اینکه خودشان راه بیفتند در خیابان و به این و آن چشمک بزنند!

* اگر پدیده ای به نام چشمک زدن وجود نداشته باشد، دیگر شاهد سرودن و خوانده شدن ترانه های درپیت و ایضاً مشکل دار چشمکی  نخواهیم بود

* اگر چشمک زدن وجود نداشت، منهم اینقدر درگیر برخی از سئوالات فلسفی ام نمی شدم! شاید باور نکنید اما در طول چند ده سالی که از عمرم گذشته، بزرگترین سئوالی که برایم بوجود آمده این است که این ستاره ها در آسمان چه منظوری دارند که اینقدر صبح تا شب به من چشمک می زنند؟!

... راستی! اجازه بدهید شرح خبر را هم نگاهی بیندازم! ... ای بابا! امان از دست این خبرنگارها با این تیترزدنشان! در شرح خبر می خوانیم:

«رئیس پلیس راهنمایى و رانندگى: چراغ هاى چشمک زن در تهران حذف مى شوند»

... خب دیگر! نگران نباشید! بروید با خیال راحت چشمکتان را بزنید!




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 92 مهر 3 :: 7:54 عصر
ely