سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل نوشته
درباره وبلاگ


همین که یاد من کردی دمت گرم همین که مرهم دردی دمت گرم بسا رفتند و هرگز بر نگشتند همین که باز می گردی دمت گرم تو از باغ صفای سینه خود برایم عشق آوردی دمت گرم به کام تشنه ام در ظهر جوشان چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم میان این همه نا مردمی ها مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم میان دشت های عشق و امید پی همدرد می گردی دمت گرم به دشت نامرادی های دوران به جنگ غم همآوردی دمت گرم عزیزم بین غمهای دل من همین که یاد من کردی دمت گرم تو در گل واژه های ذوق شعرم گل داد
پیوندها
لوگو
همین که یاد من کردی دمت گرم

همین که مرهم دردی دمت گرم

بسا رفتند و هرگز بر نگشتند

همین که باز می گردی دمت گرم

تو از باغ صفای سینه خود

برایم عشق آوردی دمت گرم

به کام تشنه ام در ظهر جوشان

چو آب و جرعه ای سردی دمت گرم

میان این همه نا مردمی ها

مرامی،بامعرفت،«مردی»دمت گرم

میان دشت های عشق و امید

پی همدرد می گردی دمت گرم

به دشت نامرادی های دوران

به جنگ غم همآوردی دمت گرم

عزیزم بین غمهای دل من

همین که یاد من کردی دمت گرم

تو در گل واژه های ذوق شعرم

گل داد
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 61
  • بازدید دیروز: 199
  • کل بازدیدها: 151961

روزی شد که میخواستیم بریم ویلا ....اعصابم خورد شد که هی میخواستم حاضر شم ولی یه چیزی میگفت نرو ...غرورت چی...نرو..اشتباه میکنی...می خواد بشکونتت..

بلاخره بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم رفتم ...

با آژانس رفتم .جلوی در شلوغ نبود پس مهمونی نبود خیالم راحت شد ...پووووف

ای خدا ...حالا که آژانس رفته بود از رفتنم پشیمون شدم ....ولی چه میشد کرد...

رفتم تو...هرچه قدر این طرف اون طرف و نگاه کردم هیچکس نبود عجیبه....

رفتم تو ....(میبینین چقدر خنگ بازی در آوردم)

صدای یه پسر توی باغ میپیچید:

هر بار دلم مبخواست برم                         این بارم یکیش

ولی این دفعه جدی جدی میرم                  بدون حرف پیش

پیش تو بودن یا نبودن                            مگه فرقی هم داره

تازه وقتی رفتم میفهمی دنیات                یه چیزی کم دارههههه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

باورم نمیشد  این....این صدای آراد بود...

واییییییییی .....

بابا بچه صداش این همه خوب بود من برگشتم گفتم خروس لاری...

همون موقع من رو دید : به به سلااااام  مهمون ویژه ی من هم اومد ،معرفی میکنم دوست دخترم المیرا

یعنی باید قیافه من رو میدیدین ....دهنم اندازه غار باز مونده بود

آراد: چیزی شده عزیزم؟؟؟

من: چی؟؟؟

آراد: خب دیگه بیا بریم لباس هات رو عوض کن.و تقریبا من رو به زور برد

رفتیم تو ویلا به زور دستم رو کشیدم و گفتم: آراد چی میگی تو ...تو گفتی؟؟؟دوست دختر؟؟؟ عزیزم؟؟؟

آراد: جووون من جلوی مرجان نقش بازی کن.تو رو خدا من بهش گفتم دوست دختر دارم که دست از سرم برداره

من: مشکل خودته الان هم یه آژانس بگیر میخوام برم.

آراد : قبلا ترسو و بی دست و پا نبودی چی شد یه دفعه؟؟

منم که حساس رو این کلمه ها قبول کردم و......

ادامه دارد...........پوزخند

 




موضوع مطلب :

       نظر
سه شنبه 92 شهریور 5 :: 4:59 عصر
ely